حوالیٖ من

ما را برای «رهگذری» آفریده اند

حوالیٖ من

ما را برای «رهگذری» آفریده اند

تو بگو اینها همه را سببی جز فاصله نیست

جمعه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۳۸ ب.ظ

دراز کشیده بود رو تخت، زانوهاش رو جمع کرده بود.

نشسته بودم کنارش دستم رو حلقه کرده بودم دورِ پاش، حرف میزدیم.

حرفم تموم شد، سرم رو گذاشتم رو زانوش همینطوری نگاش میکردم

خندید

دستاش رو از هم باز کرد.

رفتم بغلش

اولین بار بود خواب نبودم و بغلم کرد.

یادم نمیره هیچوقت

تکراری نمیشه هیچوقت

.

.

گفته بودم بمونه برا روزای دلتنگی،

فکر نمیکردم انقدر طولانی بشه..

۹۸/۰۵/۱۸
دُچـــار ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی