حوالیٖ من

ما را برای «رهگذری» آفریده اند

حوالیٖ من

ما را برای «رهگذری» آفریده اند

احساسِ خوبی نیست..

چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۳۲ ب.ظ

نوشت

"اولین صبحی که کنارت بیدار شدم رو یادمه، موهات توی دماغم بود....

....

......

.....

..تو تجربه ی شیرین منی. خواستم که بدونی"

دلم ضعف کرد واسش

ولی فقط نوشتم مشهدم

گفت نمیتونم برسونم خودمو

گفتم میدونم

.

.

اینجوری تحمل بقیه ی روزا سخت تر میشه

ما هرسال میومدیم مشهد. ولی این مشهد ردپای یه آشنا رو تو خودش داره

خیابوناش دلتنگم میکنه

مثل خیابونای ولیعصر

دلم نمیخواد غیر حرم جای دیگه ای باشم

دلم نمیخواد بهش فکر کنم

ولی نمیتونم

نمیتونم..

۹۸/۰۵/۲۳
دُچـــار ..

نظرات  (۳)

۲۳ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۵۴ یه بنده خدا

یاد اون شعر شادمهر افتادم که میگفت از همه دخترای شهر بیزارم چون با یکیشون خاطره دارم.

نمیدونم درست نوشتن یا نه فک کنم همین بود :))

پاسخ:
😂😂😂
۲۳ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۳۷ یه بنده خدا

چه عجب یه خنده ای دیدیم اینجا

 

خخخ

پاسخ:
:)))
۲۴ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۳۵ ناشناسِ پُر حرف!

تا باشه آدمهایی خوب با خاطرات خوب.‌... دلتنگیشم قشنگه

پاسخ:
🍀

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی