حوالیٖ من

ما را برای «رهگذری» آفریده اند

حوالیٖ من

ما را برای «رهگذری» آفریده اند

گم نشو تو فکر پرواز

پنجشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۲۸ ب.ظ

دیدمت از دور

خسته بود پاهات

گفتی از دست این آدما خسته ام

زخماتو شستم، بالتو بستم

.

.

گفت شنبه میاد تهران. یکی دو روز کار داره.

گفت سعیدم اینجاست باهم میاییم

من ولی نمیدونم چرا فقط گریه ام گرفت..

میدونم نمیبینمش.

.

.

نذار بمونه غمت رو دلم عشقِ دردسرساز..

چرا انقد گرفتار توعم؟

میگی باید برم اما

نمیتونی

نمیتونم

.

.

متنفرم از اینکه حتی اینجاهم مجبورم خودمو سانسور کنم..

.

.

سعید پست گذاشته بود تو یه تیکه اش این آیه رو نوشته بود "و ان لیس للانسان الا ما سعی"

باز بغضم گرفت

کاش منم یه سعید تو زندگیم داشتم..

.

.

گم شدم تو فکر پرواز

۹۸/۰۵/۳۱
دُچـــار ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی