حوالیٖ من

ما را برای «رهگذری» آفریده اند

حوالیٖ من

ما را برای «رهگذری» آفریده اند

شیر عسل دارچین

جمعه, ۱ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۴۵ ب.ظ

قرار بود صبونه بهم شیر عسل دارچین بده

بعد نشد

بعد من رفتم خونه

بعد زنگ زد که شب بریم فلان جا

بعد رفتیم

بعد هی راه رفتیم 

بعد یه جا نشستیم

بعد از تو کوله اش فلاکسشو دراورد

شیرعسل دارچین آورده بود

بعد خوردیم

بعد برگشتم

.

.

وقتی میخواد دستمو بگیره سر انگشتاشو نزدیک دستم میکنه، بعد نوبت منه که دستشو محکم بگیرم

انقد اون لحظه ی نزدیک شدن رو دوست دارم :)

۹۸/۰۹/۰۱
دُچـــار ..

نظرات  (۲)

۰۱ آذر ۹۸ ، ۲۳:۲۰ ناشناسِ پُر حرف!

وای😍

چقدررر قشنگهههه...

چقدر لحظه های قشنگی دارین

خدا زیاد کنه این لحطه های دلبرُ تو زندگی همه امون!😍

 

پاسخ:
آمین❤
۰۱ آذر ۹۸ ، ۲۳:۲۵ یه بنده خدا

بنده دیگه حرفی ندارم :/

پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی