حوالیٖ من

ما را برای «رهگذری» آفریده اند

حوالیٖ من

ما را برای «رهگذری» آفریده اند

۱۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

منتظر بودیم اسنپ بیاد. میخواست بره راه آهن. میخواست بره.
برگشتم بغلش کردم.
گفت منم دلم برات تنگ میشه ولی این موقعیت واقعا عجیبه.
خندید.
خندیدم.
نفهمید چقدر منتظر اون لحظه بودم.
.
.
.
میدونم هرچی کمتر نزدیکش باشم به نفع خودمه
ولی دلم که نمیدونه.. قلبم که نمیفهمه
تظاهر به دوست نداشتنش خیلی ضعیفم کرده..
۱ نظر ۰۶ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۵۵
دُچـــار ..

میکوبیدم رو سینه سمت چپم

محکم

پشت سرهم

بلکه خفه خون بگیره.

الان آرومم.

فک کنم خفه خون گرفت.

۰ نظر ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۰۴:۳۳
دُچـــار ..