حوالیٖ من

ما را برای «رهگذری» آفریده اند

حوالیٖ من

ما را برای «رهگذری» آفریده اند

خیالباف

دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۳۳ ب.ظ

انقدر تو خیالم باهاش حرف زدم که نمیدونم اگه ببینمش چی میخوام بگم!

انقدر تو خیالم دستاشو گرفتم که مطمئن نیستم حتی بتونم باهاش دست بدم!

حالا تو بگو فردا چجوری میخواد واسه منِ خیال باف بگذره؟

البته همیشه هروقت که خیلی ذوق داشتم واسه دیدنش یه جوری ریده میشد توش، ولی ایندفعه ذوق ندارم، یه جور نگرانی یا نمیدونم، نمیدونم چه حسی دارم.

احساس میکنم مجبورش کردم...

.

.

همیشه هم حضورِ شخص واسه ساختنِ خاطره لازم نیس

من انقدر با یه عالمه آهنگ باهاش خاطره دارم که روحشم خبر نداره..


۹۸/۰۳/۲۰
دُچـــار ..

نظرات  (۲)

۲۰ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۲۷ یه بنده خدا
به قول معروف دیالوگ کم آوردی :(
پاسخ:
خیلی..
۲۰ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۴۷ یه بنده خدا
من در اکثر مواقع جدی همینم😂
پاسخ:
هوم..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی